کتیبۀ داریوش کبیر، شاهنشاه هخامنشی، در نقش رستم (D Nb)

۱۳۸۷ آذر ۱۳, چهارشنبه

بند 1- خدای بزرگ (است) اهورامزدا، که این شکوهی را که دیده می شود آفریده، که شادی مردم را آفریده، که خرد و فعالیت را بر داریوش شاه فرو فرستاد.
بند 2- داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم، بدی را دوست نیستم. نه مرا میل (است) که (شخص) ضعیف از طرف توانا (به او) بدی کرده شود. نه آن مرا میل (است) که (شخص) توانائی از طرف ضعیف (به او) بدی کرده شود.
بند 3- آنچه راست (است) آن میل من (است). مرد دروغگو را دوست نیستم. تند خو نیستم. آن چیزهائیرا که هنگام خشم بر من وارد می شود سخت به اراده نگاه می دارم.
بند 4- سخت بر هوس خود فرمانروا هستم. مردی که همکاری می کند او را به جای همکاری (اش) همانطور او را پاداش می دهم. آن که زیان می رساند او را به جای زیان (اش) کیفر می دهم. نه مرا میل (است) که مردی زیان برساند. نه حتی مرا میل (است) که مردی زیان برساند. نه حتی مرا میل (است) اگر زیان برساند کیفر نه بیند.
بند 5- مردی آنچه بر علیه مردی بگوید آن مرا باور نیاید، تا هنگامی که سوگند هر دو را نشنوم.
بند 6- مردی آنچه برابر قوایش کند یا بجا آورد خوشنود هستم و میلم (نسبت به او) بسیار (است) و نیک خوشنود هستم.
بند 7- از چنین نوع (است) هوش و فرمانم چون آنچه را از طرف من کرده شده، چه در کاخ چه در اردوگاه، به بینی یا بشنوی، این فعالیت من است علاوه بر عقل و هوش.
بند 8- این (در واقع) فعالیت من (است). چونکه تن من توانائی دارد، در مصاف نبرد همآورد خوبی هستم. همینکه با گوش هوش در آورد گاه نگریسته شود، آنکه را نافرمان می بینم و آنکه را غیر نافرمان می بینم و انکه را غیر نافرمان می بینم، آنگاه نخستین کسی هستم با هوش و فرمان و عمل، چون نافرمان و غیر نافرمان را می بینم، بیاندیشم.
بند 9- ورزیده هستم، چه با هر دو دست چه با هر دو پا، هنگام سواری خوب سواری هستم. هنگام کشیدن کمان، چه پیاده چه سواره، خوب کمان کشی هستم. هنگام نیزه زنی، چه پیاده و چه سواره، خوب نیزه زنی هستم.
بند 10- و هنرهائی که اهورامزدا بر من فرو فرستاد، و توانستم آنها را به کار برم، بخواست اهورامزدا آنچه بوسیلۀ من کرده شده با این هنرهائیکه اهورامزدا بر من فرو فرستاد کردم.
بند 11- ای مرد، نیک آگاه ساز که (من) چه جور آدمی هستم و هنرمندیهایم از چه نوع و برتری ام از چه نوع (می باشد)! آنچه به گوش تو رسید برای تو دروغ ننماید! آنچه را که بتو دستور داده شده بشنو!بند 12- ای مرد، آنچه بوسیلۀ من کرده شده به تو دروغ نمایانده نشود! آنچه را نوشته شده بنگر! فرمانها از طرف تو نافرمانی نشود! کسی نا آزموده نشود! ای مرد، شاه ناچار نشود که کیفر دهد!
شارپ، رلف نارمن. فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی، بی جا، 2536

کتیبۀ داریوش کبیر، شاهنشاه هخامنشی، در نقش رستم (D Na)

بند 1 - خدای بزرگ (است) اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که شادی مردم را آفرید، که داریوش را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری.
بند 2 - من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای همه گونه مردم، شاه در این زمین بزرگ دور و دراز، پسر ویشتاسپ، هخامنشی، پارسی، پسر پارسی، آریایی.
بند 3 - داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این (است) کشورهائی که من جدا از پارس گرفتم.
بر آنها حکمرانی کردم. به من باج دادند. آنچه از طرف من به آنها گفته شد آنرا کردند. قانون من آن (است که) ایشان را نگاهداشت. ماد - خوزستان - پارت - هرات - بلخ - سغد - خوارزم - زرنگ – رخج - ث ت گوش گندار - هند - سکائیهای هوم نوش - سکائی های تیز خود - بابل - آشور - عربستان - مصر - ارمنستان - کپدوکیه - سارد - یونان - سکائی های ماوراء دریا - سکودر - یونانی های سپر روی سر - لیبیها - حبشی ها - اهالی مک - کارئی ها.
بند 4 - داریوش شاه گوید: اهورامزدا، چون این زمین را آشفته دید، پس از آن آنرا به من ارزانی فرمود. مرا شاه کرد. من شاه هستم. به خواست اهورامزدا من آنرا در جای خودش نشاندم. آنچه من به آنها گفتم، چنانکه میل من بود، آنرا کردند. اگر فکر کنی که چند بود آن کشورهایی که داریوش شاه داشت پیکره ها راببین که تخت را می برند. آنگاه خواهی دانست، آنگاه به تو معلوم می شود، (که) نیزۀ مردی پارسی دور رفته. آنگاه به تو معلوم می شود، (که) مردی پارسی خیلی دور از پارس جنگ کرده است.
بند 5 - داریوش شاه گوید: این که کرده شده آن همه را به خواست اهورامزدا کردم. اهورامزدا مرا یاری کرد تا هنگامی که کار را بکردم. اهورامذدا من و خاندان سلطنتی ام را و این کشور را از زیان محفوظ دارد! این را من از اهورامزدا درخواست می کنم. این را اهورامزدا به من بدهاد!
بند 6 - ای مرد! فرمان اهورامزدا، ان به نظر تو ناپسند نیاید!
راه راست را ترک منما! شورش مکن!»
شارپ، رلف نارمن. فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی. شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی، بی جا، 2536.